روستای بیلقان
رسم بر این است که وقتی می خواهند در باره جغرافیای محلی صحبت کنند ، از طول و عرض جغرافیایی ویا موقعیت استقرار آن در فلان نقطه ، نزدیک فلان موقعیت فیزیکی شروع کنند ، اما بر خلاف این رسم و جد ای اینکه بیلقان ، روستای آبا اجدادی ما درکدام نقطه از کره زمین قرار گرفته است ، از جغرافیای آن در دلمان سخن خواهیم گفت. از مهر و محبتی که از جای جای آن در دلمان وجود دارد ، از صمیمیتی که از مردمانش بر وجودمان نشسته است. برای بیلقانی بیلقان همانقدر خاطره انگیز است که برای پورکانی پورکان و برای برغانی برغان و برای هر کسی موطنش. بیلقان جایی است درون دل ما و ما در دل بیلقان.برای هر بیلقانی بیلقان امن ترین جای دنیاست.
بیلقان در چهار کیلومتری شمال شرقی کرج در مسیر جاده چالوس واقع شده است و رودخانه زیبای کرج در این آخرین منزل از طریق ایستگاه سازمان آب از دید محو شده و به تهران می رود . پل معروف طره ای بیلقان با گذر ارروی رودخانه کرج مسیر کمربندی اتوبان تهران را به جاده چالوس وصل می کند.
متاسفانه تاریخ مدونی در باره بیلقان وجود ندارد ودر مورد بسیاری از روستا های ایران نیز باید اینگونه تاسف خورد ، وقتی کتاب های تاریخ را ورق میزنیم اینطور به نظر می رسد که تمام تاریخ ایران درشهرهای بزرگ ساخته شده است وانگار روستا ها ی ایران هیچ نقش در تاریخ این سرزمین نداشته اند اما به اعتقاد ما اینچنین نیست و بسیاری از اوراق تاریخ در روستا ها نوشته شده اند و مردان و زنان بسیاری از روستا های ایران تاریخ ساز بوده اند. موزه البزر با جمع آوری اسناد و روایات تاریخی محلی امید وارست بخشی از تاریخ این سرزمین را روشنتر سازد .
در باره تاریخ بیلقان د رآینده با ارایه مستندات تاریخی بیشتر خواهیم نوشت.
بیلقان و باغ پیر از لابلای متون قدیمی(1):
… بر بالای پل کرج راهی است که به براقان میرود ، طرف رودخانه نزدیک باغ پیر که منزل پیران ویسه بوده هر وقت که افراسیاب به ایران میامده پیران در آنجا منزل می کرده و به این اسم باقی مانده نزدیک باغ پیر قلعه ایست خرابه است … در بیریقان قبرستان قدیمی است که قبرستان زرتشتیان است کنار جعده است در بلندی و …
بیلقان و باغ پیر از لابلای متون قدیمی(2):
با بررسی اسناد قدیمی خانوادگی بیلقانی ها تقریبا 130 سال از تاریخ بیلقان یعنی تا اواخر دوره قاجاریه تا حدی روشن می شود، بر طبق شواهد، بیلقان در اواخر دوره قاجاریه بلوک محسوب می شده که مجموعه ای از آبادی های اطراف شامل کلاک ، حصار ، سرجوی ، وسیه ، حسین آباد ، باغ پیر ، سرودار ، پورکان ، وینه ، کندر وگاهی تا آدران و چاران را پوشش می داده و توسط مختاربیک بیلقانی بلوک باشی بیلقان فرزند دین محمد بیک بیلقانی اداره می شده است .، در حدود سال 1300 خورشیدی این عنوان به مختار بیک کلانتربیلقانی بلوک باشی بیلقان تبدیل و بعد از آن به مختار بیک کلانتر بیلقانی تبدیل می شود . بلوک بیلقان از مضافات کن محسوب می شده وتمام کار های دولتی در بلوک از جمع آوری مالیات و سرشماری نفوس تا هماهنگی های انتظامی و نظامی به عهده بلوک باشی بوده است . در حدود سال 1310 سمت کدخدایی که از قبل نیز معمول بوده به سمت های قبلی اضافه شد و چند سال بعد حدودا در سال 1314 بعلت بیماری سمت کدخدایی از مختار بیک به کدخدا آقا محمد می رسد( البته لازم به ذکر است بر طبق یکی از اسناد ، کدخدا اقا محمد مدتی همزمان با وقتی که مختار بیک بلوک باشی بوده سمت کدخدایی داشته که با روشن شدن موضوع قطعیت آن را ذکر خواهیم کرد.) تا اینکه پس از 5 سال یعنی در تاریخ چهارم اسفند سال 1319 حکم کدخدایی برای مرحوم کدخدا روح اله مرادی از سوی فرمانداری تهران صادر می گردد. مختار بیک کلان تر بیلقانی در سال 1316 خورشیدی به علت بیماری دیده از جهان فروبست.
در باره ریشه و معنی نام بیلقان روایات زیادی نقل شده است و از آنجا که کار ما قضاوت نیست صرفا به ذکر آنها اکتفا می کنیم ، باشد تا در مطالعات و تحقیقات آینده، حقیقت آن روشن شود.
بیلقان یا پایداقاران ، بر گرفته از سایت ویکی پدیا در مورد بیلقان آذربایجان
بیلقان یا بیلیر گان روایت محلی ، بیلیر یعنی دانایی با پسوند گان به معنی جا و مکان ، محل دانایی یا محل دانایان
بیلقان به روایت محلی ، بیل و قان یعنی بیل و خون ( معنی قان به ترکی) ، محل کشته شدن شخصی بابیل .
بیلقان به فرض تغییرات زبان عربی از پیل و گان ، پیل گان به معنی پایگاه پهلوان
بیلقان به فرض تغییرات زبان عربی از پیل و خوان ، پیل خوان ، مطابقت با هفت خوان رستم یکی از هفت خوان رستم یا یا پایگاه اصلی رستم برای شروع هفت خوان به سمت مازندران. با توجه به اینکه مسیر رودخانه کرج به سمت چالوس یکی از عمده راه های دستیابی به مازندران بوده است. بعلاوه توجه شود به نام های باغ پیر ، تخت رستم و… در نزدیکی بیلقان.
برگرفته از سایت ویکی پدیا در باره بیلقان آذر بایجان
در زمان ساسانیان یک رشته آبادیهایی در ایران به نامهای باکاوان و باکاران که چون در آنها آتش برپا میداشتند مقدس بودهاند و محل زیارت. یکی از همین آبادیها دینی گرامی همین شهر آران میبوده که آتشکده خودسوز بزرگی میداشته که نامش باکاوان یا باکوان میبوده.
موسی خورینی در کتاب جغرافیای خود در گفتگو از پایداقاران (بیلقان)) که شهری در آران بوده و در آن زمان باکو از اطراف آن بحساب میآمده، نام آنجا را باگوان مینویسد. بعد از حمله اعراب در صده اول اسلام غیوند بارتابت در کتاب خود نام این شهر را آتش باگاوان نوشته است. پسوند وان ناآشنا نیست و آن را در انتهای بسیاری از شهرهای ایران و قفقاز میتوان یافت مانند نخچوان،شیروان،مهراوان،هفتوان.
منبع:وب سایت موزه مجازی البرز